خخخخخخ.اینو باش
طنز روزهای مدرسه
یعنی اگه این چندتا کلمه رو از پسرا بگیری عمرا بتونن حرف بزنن ;
ناموسن،ب مولا،خدا وکیلی و …
بقیشم دیگه سانسوره خودتون میدونید
.
.
.
من هنوزم در عجبم که قارچ خور چطوری با سرش آجرو میشکوند،
ولی وقتی به لاک پشت میخورد میمرد ؟!
یه پسر بود که زندگی ساده و معمولی داشت ، اصلا نمی دونست عشق چیه ، عاشق به کی می گن ،تا حالا هم هیچکس رو بیشتر از خودش دوست نداشته بود و هرکی رو هم که میدید داره به خاطر عشقش گریه میکنه بهش میخندید !
جون من نظر بده.............بو ادامه مطلب
سلام واستون یه داستان عاشقانه واقعی گذاشتم.....امیدوارم خوشتون بیاد ونظر بدین
داستان واقعی ، دخترخاله و پسرخاله ای بودن که از بچه گی با هم بزرگ شدن و اسمشون رو هم بوده واسه ازدواج دختره اسمش مریم بوده پسره هم جواد ، جوادو مریم خیلی همدیگه رو دوست داشتن جوری که هر روز باید همدیگه رو میدیدن جواد همیشه مواظب مریم بود و اگه کسی مریمو اذییت می کرد اون پشتشو میگرفت حالا هر کی باشه چه مادر مریم چه پدر یا داداشش باشه یه دفه خانوم معلم مریمو تنبیه کرده بود جواد هم فهمیده بود و معلم مریمو با سگ زده بود
تعداد صفحات : 28